مقدمه، بدنه اصلی، پایان بندی + گزارش نویسی
بنا نبوده در اینجا بحث تئوری و تخصصی انجام بدهیم. میخواهیم یک چیزی بگوییم که ملموس و قابل اجرا باشد. چند مطلب از روزنامه یا مجله انتخاب کنید، آنها را بخوانید، ببینید آنها را به چند قسمت کلی میشود تقسیم کرد؟ اکثر مطالب (و ما بیشتر با همینها سر و کار داریم) از گزارش بگیر تا مقاله و نقد و یادداشت را میتوان به سه قسمت کلی تقسیم کرد. 1. مقدمه، 2. بدنه یا متن اصلی و 3. پایان بندی. این موضوع در گزارش و مقاله به شدت محسوس است و در فرمهایی مثل یادداشت و مصاحبه کمتر به چشم میآید (ولی هست).
اصلا بنا نداریم اینجا بگوییم: «اهم اهم، خوب انواع لید (مقدمه) در گزارش؛ لید توصیفی، لید کوفته قلقلی(!)، لید کمبزه با خیار(!) و...» خلاصه قصد نداریم کلی اسم اینجا لیست کنیم و جلوی هر کدامشان هم دو خط تعریف.
مقدمه مطلب بعد از تیتر مهمترین قسمت مطلب به شمار میرود. خواننده، تیتر مطلب شما را میبیند و جذب آن میشود، رویش کلیک میکند و شروع به خواندن مقدمه آن میکند. اگر مقدمه کشش لازم را داشت؛ به احتمال زیاد خواننده تا ته مطلب میرود، ولی اگر مقدمه به جای جاذبه، دافعه داشت؛ خیالتان راحت که یک نفر هم مطلب شما را تا ته نمیخواند.
من پیشنهاد میکنم در نوشتن بخش ابتدایی مطلب یا همان مقدمه حسابی حوصله به خرج دهید. فعلا کاری ندارم که در چه فرمی دارید مطلب مینویسید، خاطره است یا یاداشت یا گزارش و هرچه... شما میتوانید با گفتن بعضی چیزها مقدمهتان را جذاب کنید. مثلا اگر بهانه ویژهای برای نوشتن مطلب دارید، آن را در مقدمه بیارید، یا اگر مطلب شما شامل یک داستان خندهدار، جذاب، یا تکان دهنده است، حتما آن حادثه یا بخشی از آن را در مقدمه بیاورید. بعضی وقتها هم طرح یک سوال یا گفتن یک خبر مهم باعث پر کشش شدن مقدمه میشود.
+ بقیهاش را شما در قسمت نظرات بگویید. با چه ترفندهایی میشود مقدمه مطلب را جذاب کرد.
از مقدمه که بگذریم نوبت متن یا بدنه اصلی مطلب است. اینجا همانجایی است که شما حرف حسابتان را میزنید، اصل ماجرا را شرح و بسط میدهید، ایراد میگیرید، تحلیل میکنید، تعریف میکنید و این بخش ارتباط مستقیمی دارد با دانستههای شما، تحقیقات میدانی و غیر میدانی و زاویه نگاهتان درباره موضوع.
پایان بندی هم مشخص است دیگر؛ آن قسمتی است که شما مطلب را جمع میکنید، گاهی با نتیجه گیری همراه است. گاهی با طرح یک سوال، گاهی با تعریف پایان ماجرا، گاهی با بیان یک عبرت و...
** نکته مهم: با اینکه مطلب را میشود به سه بخشی که نام برده شد تقسیم کرد ولی باید یادمان باشد که این سه بخش جزو یک مطلب واحد هستند. این تقسیمبندی فقط برای هدایت ذهن خود ما و خواننده مطلب به کار میرود. بگذارید بجای حرف اضافه یک مثال بزنم.
تیتر: حامد نادری به جمع مرغها پیوست
مقدمه: جای همه شما خالی دیروز عروسی ادمین سایت بود. بالاخره حامد نادری هم با چشمیهایی پر اشک و نیشی تا بناگوش باز دست عیالش را گرفت و به خانه خودش رفت تا زندگی عاشقانهشان را رسما آغاز کنند. البته این عروسی همچین هم بیحاشیه نبود.
(در قسمت مقدمه من سعی کردم با بیان یک خبر مهم (این خبر برای مخاطب من که بروبچ سایت هستند مهمه نه بقیه مردم) خواننده را جذب مطلب کنم. خواننده بعد از مطالعه تیتر و مقدمه کاملا میداند با چطور مطلبی سروکار دارد.)
بدنه اصلی: شما که میدانید؛ شاید هم ندانید! ولی وقتی این بروبچههای سایت دور هم جمع میشوند، انگار ابرهای مثبت و منفی به هم برخورد میکنند. خلاصه دیشب کل تالار داشتند با حیرت به ما که دور دو تا میز جمع شده بودیم نگاه میکردند و احتمالا از خودشان میپرسیدند: «خدا به دور! اینا رو کی راه داده اینجا؟» حالا من کار ندارم که یک عده رفتند و با داماد عکس سلفی گرفتند! یا یک عده که اول اسمشان مجید حسینزاده است، از میز کناری میوه قرض(!) میگرفتند. ماجرایش مفصل است و در پستی جدا باید به آن پرداخت.
(در بدنه اصلی، من به تعریف کردن حاشیه عروسی پرداختم و به خواننده گفتم که قرار است در پستی جداگانه، شرح این شلوغبازیها را بخواند.)
پایانبندی: خلاصه اینها را نگفتم که فقط دلتان بسوزد؛ خواستم بگویم ادمین تا چند وقتی حسابی شمع و گل و پروانهای است و الان بهترین وقت برای ادمین آزاری و گرفتن باج است، هر چه گرفتید، فیفتی فیفتی.
(در پایان بندی هم استنتاج خودم را از شرایط موجود گفتم.)
البته نوشتن این مطلب سرسری بود و موضوع هم دم دستی. امیدوارم شما هم در کامنتها به بیان تجاربتان بپردازید و بگویید از چه راههایی میشود یک مطلب منسجم و پرکشش نوشت. مثال یادتان نرود.
.........................
منبع: سایت جیم
....................................
گزارش نویسی
دریافت
حجم: 872 کیلوبایت
- ۰ نظر
- ۱۴ آبان ۹۵ ، ۱۳:۰۰